اخبار

«عشق به شاعری عشق به خواندن شعر است»

«عشق به شاعری عشق به خواندن شعر است»
چهارمین جشنواره شعر نیاوران روز جمعه 16 شهریور ماه پایان می‎یابد. این جشنواره در سه بخش کلاسیک، سپید و ترانه برگزار می‎شود. به همین مناسبت گفت و گویی با اسماعیل امینی، شاعر و یکی از داوران بخش کلاسیک این جشنواره انجام دادیم.

 

 

با توجه به این که این دوره چهارمین دوره برگزاری جشنواره است، سطح آثار دریافتی را چگونه ارزیابی میکنید؟

«همچون تمام جشنوارهها در چهارمین جشنواره شعر نیاوران آثار معمولی و تقلیدی زیاد بود، که در داوری رتبهای نمیآورد.  معمولا این گونه اشعار کار شاعران تازه کار و یا  کسانی که دل خوش به کارهای معمولی هستند. اما کارهای متمایز و برجسته هم خوشبختانه کم نبود. یعنی این طور نبود که این اشعار انگشت شمار باشد. تعداد زیادی کارهای خیلی خوب داشتیم که در نهایت هیئت داروان از میان آنها دست به انتخاب زد. در این جشنواره بعضی از آثار هم بسیار قوی بود.  من حتی نگاه تازهای از برخی شاعران در بخش غزل و قصیده دیدم که با سبکهای معمول این قالبهای شعری متفاوت بود. از این نظر برایم جالب بود.»

این کارها تا چه حد نماینده شعر امروز است؟

«من به شعر امروز به عنوان یک پدیده مستقل نگاه نمیکنم. به باور من  شعر امروز برآیند همه شعرهای خوب و خلاقانهای است که این روزها سروده میشود. نمیتوانیم یک جریان خاص، یک مکتب خاص را برایش در نظر بگیریم. آنچه که با آن رو به روییم فقط شعر امروز است. ما امروز در شرایطی قرار گرفتهایم که آن رقابتها و جدالهای بیهوده که درباره این سبک یا آن سبک، این جریان شعری و یا  آن جریان شعری وجود داشت دیگر وجود ندارد. حتی گاهی در گذشته بر سر قالبهای شعری بحث و جدل وجود داشت،  مثلا میگفتند که موزون شعر گفتن دیگر روزگارش گذشته یا بعضی میگفتند که شعر منثور اصلا شعر نیست، این جدالها دیگر دورهاش تمام شده و شعر امروز ما به نظرم به این پختگی رسیده که بتواند همه گروههای مختلف شعری را در کنار هم به رسمیت بشناسد، آنها را تحمل و ارزیابی کند. یعنی هر شیوه شعری را با معیارهای خودش ارزیابی کند. به همین دلیل هم در داوری بخش کلاسیک این جشنواره تحولات زبان شعری  و نگاه شعری که در قالبهای موزون اتفاق افتاده در آثار کاملا دیده میشد.»

در مقایسه با جشنوارههای پیشین آیا در کیفیت آثار تغییر چشمگیری مشاهده کردید؟

«خوشبختانه در مقایسه با دورههای قبل شعر بد و ضعیف تقریبا نداشتیم. شعر معمولی، متوسط و تکراری داشتیم ولی شعر بسیار بد ضعیف تقریبا نداشتیم. شاید در میان این همه شعر سه چهار مورد شعر ضعیف داشتیم. این امر خیلی خوب است و نکته دیگری که میبایست به آن اشاره کنم این است که ما در این دوره نسبت به دوره قبل اشعار خلاقانه زیادی داشتیم. یعنی اگر چه شعرهای معمولی و تکراری داشتیم اما تعداد شعرهای خلاقانه هم خوشبختانه زیاد بود. من البته از دوستان توقع داشتم که شعرهای معمولی و متوسط را جدا کنند که در داوری نهایی کارمان تا این حد هم به لحاظ کمی و هم کیفی سنگین نشود. من شعرها را وزن کردم نه کیلو و هفتصد گرم شعر برای ما فرستاده بودند. این را دوست دارم در مصاحبه بنویسید. خیلی مقدارش زیاد بود.»

به باور حضرت عالی برگزاری این جشنوارهها چه تاثیری در پیشرفت شعر دارند؟

 «درست است که جشنوارهها رقابت و انگیزه ایجاد میکنند، اما اگر فقط به برگزاری جشنواره بسنده شود تاثیر آنها بسیار گذراست. خیلی چهرهها بودند که آمدند در جشنوارهها و درخشیدند و بعد هم به سراغ کار خودشان رفتند. یعنی در جریان شعری ماندگار نشدند. به نظرم اگر هدفمان این است که جشنوارهای موفق باشد باید دو کار انجام دهیم. نخست این که در دوره برگزاری جشنواره جلسات علمی و نقد و بررسی اشعار  و نه کارگاههای تشریفاتی برگزار شود. این جلسات میبایست دربرگیرنده مباحثه با داوران و تبادل تجربه با آنها  باشد. همچنین باید تلاش کرد تا توجه رسانهها به مسائلی که پیرامون شعر مطرح است جلب شود. دوم اینکه جشنواره در طول سال استمرار داشته باشد. ارتباط مستمری با شاعران وجود داشته باشد. خوشبختانه این بخش در فرهنگسرای نیاوران وجود دارد که از جمله میتوان به «سهشنبههای شعر نیاوران» اشاره کرد. اما بخش دیگر یعنی بحثهای جدی نظری، تئوریک و تحلیل شعرها است که باید با توجه ویژه دنبال شود. به عنوان مثال ما در این جشنواره به شعرهایی برخوردیم که با اینکه شعرهای خوبی به نظر میرسیدند اما تکراری و تقلیدی بودند. باید  دلایل تقلیدی و تکراری بودن اشعار را بررسی کنیم. به این ترتیب شاعران جوان ما تجربه سرایش اشعار تکراری نخواهند داشت. اگر این کارها در کنار جشنواره انجام گیرد در رشد و پیشرفت شعر حتما تاثیرگذار خواهد بود.»

برای آن که شعر به جایگاه شایسته خود دست یابد چه اقداماتی را باید انجام داد؟

«به نظر من شعر امروز ما جایگاه شایستهای دارد. مهمترین اقدامی که ما میبایست انجام دهیم این است که بتوانیم چیزهایی را که شعر نیستند به مردم معرفی کنیم. چون متاسفانه تعداد این گونه آثار بسیار زیاد است. افراد زیادی وجود دارند که هم در جلسات شرکت میکنند و در مطبوعات صفحه ادبی دارند، در  محافل ادبی هستند و چیزهایی درباره شعر میگویند که هیچ ربطی به شعر ندارد و یک چیزهایی را به عنوان شعر عرضه میکنند که شعر نیست. متاسفانه شبه شعر و شبه منتقد و شبه استاد خیلی زیاد داریم یا حتی شبه نظریه. شاید بی اغراق از هر 100 کتاب شعری که منتشر میشود یکی به معنای واقعی کتاب است.  99% کتابهایی که تحت عنوان کتاب شعر منتشر میشوند بدون تردید هیچ چیزی نیستند. نه این که کتاب شعر ضعیف باشد. اصلا شعر نیستند. به باور من  بهترین راه شناسایی و معرفی این دست از آثار این است که جلسات ادبی و مجامع ادبی جدی تشکیل شوند و درباره این کتابهای بد و شاعرانی که به خیال خود شاعرند ولی در واقع عمرشان را تلف میکنند، صحبت شود. همچنین این جلسات باید به نقدهای نادرست و غیر علمی که امروز متاسفانه در حوزه شعر رایج شدهاند و نیز درباره اصطلاحات و تعابیر و جملات مشهوری که سرزبانهاست و همه به صورت غلط به کار میبرند بپردازیم. اگر درباره این چیزها بحث کنیم  به نظر من شعر جایگاه اصلی خود را بازمییابد. یعنی جنسهای اصلی، خوب و قابل شنیدن و نیز خلاقانه جایگاه خود را پیدا میکند. امروز متاسفانه شرایط به گونهای است که دست کم در حوزه کتاب شعر آبروی کتاب رفته است. در شرایط کنونی هر کسی که سر سوزن ذوقی دارد و کمی حوصله و پیگیری و پر رویی دارد، یا حتی آنها که پول زیادی دارند ده دوازده کتاب چاپ کردهاند. در چاپ کتاب شعر باید به شدت وسواس داشت که متاسفانه امروزه  این طور نیست. به نظر من یکی از راههای اصلی که شعر به جایگاه شایسته خود برسد این است که جنسهای تقلبی و دروغین معرفی شود. ما وظیفه داریم همان طور که کار خوب را معرفی میکنیم کار بد را هم معرفی کنیم. امروز جنجالهایی در شبکههای مجازی شکل گرفته و برخی صفحات مجازی حتی با تعداد بالای دنبال کننده  اشعار تقلبی را به مردم عرضه میکنند. ما باید  اینها را معرفی کنیم. کتابهای شعری که مثلا به چاپ بیست و چهارم رسیده است، یا مثلا پنج گانههای فلان و ... باید درباره اینها بحث شود و به مخاطبان بگوییم این اشعار شعر واقعی نیستند.»

به عنوان یک شاعر توصیه شما به افرادی که میخواهند شعر بگویند چیست؟

«من تجربه شخصی خودم را در اختیار شاعران جوان و کسانی که میخواهند در این را گام بردارند عرضه میکنم. اولا در دور ریختن شعر بی رحم باشید. شعر گفتن مثل تمرین خوشنویسی است باید صدها صفحه سیاه شود تا یک صفحه عرضه کنیم.  هر چیزی که روی کاغذ نوشتیم به عنوان شعر عرضه نکنیم. برای عرضه شعر شتاب نداشته باشیم. نکته دیگر اینکه باید صد برابر بخوانیم و یک برابر بنویسیم. اگر بنده ده صفحه نوشتم پیش از آن باید ده هزار صفحه مطلب خوانده باشم. شاید ده هزار صفحه اغراق باشد اما دست کم باید هزار صفحه خواند تا یک صفحه نوشت. نمیشود که من بگویم من شاعرم ولی مثلا صد کتاب شعر نخواندهام. صد کتاب شعر و  نه صد شعر. نمیشود ادعا کنم که من شاعرم بعد چهار غزل، رباعی و شعر سپید نخواندهام. ما باید مجموعههای منتخبی که بزرگان ما در حوزه شعر فراهم کردهاند از جمله فروغ فرخزاد، دکتر مرتضی، کاخی دارد. محمد حقوقی و ... را بخوانیم.  نمیشود کسی مدعی شاعری باشد و کارنامه شعری گذشته را نخوانده باشد. نه گذشته خیلی دور، همین روزگار خودمان را. متاسفانه برخی از جوانان ما حتی نام برخی از بزرگان این حوزه را هم نشنیدهاند. نمیشود کسی بگوید من شاعرم و منابع اصلی ما را مثل شاهنامه، مثل قرآن کریم را، مثل نهجالبلاغه را، مثل مثنوی معنوی را، بوستان را یک بار هم ورق نزده باشد. با بی سوادی و محدود بودن دایره واژگانی و با بازی اینترنتی و صفحات مجازی چهرههای جنجالی کسی شاعر نمیشود. بهترین محک شاعری و عشق به شاعری مطالعه است. اگر کسی عشق به خواندن ندارد و شعر دیگران را به تکلیف و اجبار میخواند این فرد شاعر نیست. به نظر من نباید عمرش را تلف کند. عشق شاعری هم عشق به شعر گفتن نیست، عشق به شعر خواندن است. اگر کسی از خواندن شعر لذت نمیبرد و انسی با کتابهای شعر و کتابهای اشعار خوب ندارد باید این حوزه را رها کند عمرش را صرف کار دیگری بکند. اگر فردی بتواند چهار کلمه را موزون کند و دو سطر زیر هم بنویسد مسلما شاعر نیست. شاعری عشق میطلبد آن هم عشق به خواندن.»  

جناب آقای امینی ممنون از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید.

 

۱۰ شهریور ۱۳۹۷ ۱۴:۲۵
روابط عمومی فرهنگسرای نیاوران |